الرحیل ،لرحیل!
الرحیل، الرحیل!
یاران !این قافله ، قافله عشق است و این راه که به سرزمین طف در کرانه فرات می رسد ، راه تاریخ است و هر بامداد این بانگ از آسمان می رسد که :الرحیل ، الرحیل . از رحمت خدا دور است که این باب شیدایی را بر مشتاقان لقای خویش ببندد. ای دعوت فیضانی است که علی الدوام ، زمینیان را به سوی آسمان می کشد و … بدان که سینه تو نیز آسمانی لایتناهی است با قلبی که در آن ، چشمه خورشید می جوشد و گوش کن که چه خوش ترنمی دارد در تپیدن ؛ حسین ، حسین ، حسین ،حسین . نمی تپد ، حسین حسین می کند .
یاران ! شتاب کنید که زمین نه جای ماندن ، که گذرگاه است … گذر از نفس به سوی رضوان حق . هیچ شنیده ای که کسی در گذرگاه ، رحل اقامت بیفکند ؟… و مرگ نیز در اینجا همان همه با تو نزدیک است که در کربلا ، و کدام انیسی از مرگ شایسته تر ؟ که اگر دهر بخواهد با کسی وفا کند و او را از مرگ معاف دارد ، حسین که از من و تو شایسته تر است . الرحیل ، الرحیل ! یاران شتاب کنید.
کارخانه انسان سازی
کارخانه انسان سازی
امام خمینی(ره) پیرامون کارکردهای نماز و تأثیر آن در اصلاح جامعه و جلوگیری از تخلفات و بزهکاری و مـفـاسد اجتماعی میفرمود: «در اسلام، از نماز هیچ فریضهای بالاتر نیسـت… نماز پشتوانه ملت است، سیدالشهدا در همان ظهر عاشورا که جنگ بود ـ آن جنگ بزرگ بود و همه در معرض خطر بودند ـ وقتی یکی از اصحاب گفت ظهر شده است، فرمود که یاد مـن آوردید، یاد آوردید نماز را، خدا تو را از نمازگزاران حساب کند و ایستاد همان جا نماز خواند. نگفت که ما میخواهیم جنگ بکنیم، خیر، جنگ را برای نماز کردند… جنگ برای این است که مردم آن زبالههایی که هستند، آنهایی که مانع از پیاده شدن اسلام هستند، آنهایی که مانع از ترقی مسلمین هستند، آنها را از بـین راه بردارند؛ مقصد این است که اسلام را پیاده کنند و با اسلام انسان درست کنند. نماز یک کارخانه انسان سازی است، نـمـاز خـوب، فحشا و منکر را از یک امتی بیرون میکند. اینهایی کـه در این مراکز فساد کشیده شدند، اینها هم بینمازها هستند، نمازخوانها تو مساجدند و مهیایند برای خدمت، مسجدها را خالی نکنید»
امام خمینی(ره) و روز جمعه
امام خمینی (ره)و روز جمعه
امام حتی الامکان سعی می کردند تمام اعمال روز جمعه را انجام دهند حتی غسل روز جمعه ایشان هرگز ترک نمی شد. بطوریکه در سال های 65 ـ 64 هم که امام بستری بودند، غسل جمعه را ترک نمی کردند. چند دقیقه بعد از غسل، اگر هوا مساعد بود به ایوان تشریف می آوردند، نشسته یا ایستاده، زیارت عاشورا و چند رکعت نماز می خواندند.
می پرسم.........
صلی الله علیک یا ابا عبدالله علیه السلام
غزل معروف شهریار
غزل معروف شهریار در وصف علی(علیه السلام)
یکی از موضوعات پرتکرار در رابطه با این غزل از شهریار، ماجرای خوابی است که آیتالله مرعشی دیدهاند:
شبی توسلی پیدا کردم تا یکی از اولیای خدا را در خواب ببینم. آن شب در عالم خواب , دیدم که در زاویه مسجد کوفه نشستهام و وجود مبارک مولا امیرالمومنین (علیه السلام) با جمعی حضور دارند. حضرت فرمودند: شاعران اهل بیت را بیاورید. دیدم چند تن از شاعران عرب را آوردند.
فرمودند: شاعران فارسیزبان را نیز بیاورید.
آنگاه محتشم و چند تن از شاعران فارسی زبان آمدند.
فرمودند: شهریار ما کجاست؟
شهریار آمد.
حضرت خطاب به شهریار فرمودند: شعرت را بخوان!
شهریار این شعر را خواند:
«علی ای همای رحمت، تو چه آیتی خدا را؟
که به ماسوا فکندی همه سایه هما را
دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین
به علی شناختم من، به خدا قسم خدا را »
وقتی شعر شهریار تمام شد، از خواب بیدار شدم. چون من شهریار را ندیده بودم، فردای آن روز پرسیدم که شهریار شاعر کیست؟
گفتند: شاعری است که در تبریز زندگی میکند.
گفتم: از جانب من او را دعوت کنید که به قم نزد من بیاید.
چند روز بعد شهریار آمد. دیدم همان کسی است که من او را در خواب در حضور حضرت امیر (علیه السلام) دیدهام.
از او پرسیدم: این شعر «علی ای همای رحمت» را کی ساختهای؟
شهریار با حالت تعجب از من سوال کرد: که شما از کجا خبر دارید که من این شعر را ساختهام؟ چون من نه این شعر را به کسی دادهام و نه درباره آن با کسی صحبت کردهام!
گفتم: چند شب قبل من خواب دیدم که در مسجد کوفه هستم و حضرت امیرالمومنین (علیه السلام) تشریف دارند. حضرت, شاعران اهل بیت را احضار فرمودند. ابتدا شاعران عرب آمدند. سپس فرمودند: شاعران فارسی زبان را بگویید بیایند. آنها نیز آمدند. بعد فرمودند: شهریار ما کجاست؟ شهریار را بیاورید! و شما هم آمدید.
آن گاه حضرت فرمودند: شهریار شعرت را بخوان! و شما شعری که مطلع آن را به یاد دارم خواندید.
شهریار بعد از شنیدن این خواب، فوقالعاده منقلب شد و گفت: من فلان شب این شعر را ساختهام و همانطور که قبلا عرض کردم تا کنون کسی را در جریان سرودن این شعر قرار ندادهام.
وقتی شهریار تاریخ و ساعت سرودن شعر را گفت, معلوم شد مقارن ساعتی که شهریار آخرین مصرع شعر خود را تمام کرده، من آن خواب را دیدهام. یقیناً در سرودن این غزل, به شهریار الهام شده که توانسته است چنین غزلی با این مضامین عالی بسراید. البته خودش هم از فرزندان فاطمه زهرا(سلام الله علیها) است و خوشا به حال شهریار که مورد توجه و عنایت جدش قرار گرفته است.